(به بهانهی واکنشها به رخدادهای اخیر تعلیم و تربیت کشور)
1ـ حال آموزش و پرورش ما خوب نیست، چون در عمل عمدهی دولتمردان دولتهای مختلف در چله اول انقلاب اسلامی، اساساً آموزش و پرورش به معنای واقعی و در تمام طول دولت اولویت نبوده است؛ وگرنه در ایام خاص که فرهنگیان هم به تبع سایر مردم مورد توجه دولت قرار گرفتهاند.
شاخص اولویتدهی به آموزش و پرورش را هم غلبه گفتمان «سرمایهای» دیدن تعلیم و تربیت میدانم؛ اینکه حل مشکلات فرهنگی، اقتصادی و ی و . امروز و آینده از رهگذر تعلیم و تربیت جسته شود و حال خوب آموزش و پرورش امروز را تنها راه اصیل پیشگیری از مسایل آینده بدانند. متصدیان و مشغولان در وزارت آموزش و پرورش و سایر نهادهای تربیتی هم در ذیل همین گفتمان، باید جایگاه و تصمیمات و اقدامات خودشان را پاس بدارند.
2ـ حال آموزش و پرورش ما خوب نیست، چون در نظر عمده اهالی علم و دانشگاه و حوزه تا کنون آموزش و پرورش به معنای واقعی در اولویت نبوده است. مسایل تعلیم و تربیت به طور عام و علوم تربیتی به طور خاص حتی در دانشکدههای علوم تربیتی غریب است و گرفتار دانشمردانی که سرگرم بازیِ بازارِ مکارهای شدهاند که ظاهرش «تولید علم تربیتی» و «توزیع دانش و مهارت تربیتی» است، اما در باطن آن «کتابسازی و مقالهسازی و مدرکسازی» غلبه دارد؛ البته حساب بزرگواران و تلاشگران از این فضای کلی سواست.
شاخص اولویتدهی به آموزش و پرورش در این بخش، توجه دانشگاه و حوزه علمیه به مسایل نظری و عملی تعلیم و تربیت جامعه اسلامی ایران و جهتدهی فعالیتهای پژوهشی و آموزشی و ترویجی در این راستاست، به نحوی که با هر پایاننامه، کتاب و مقاله و سخنرانی و کلاس گرهی از عمل و نظر تعلیم و تربیت کشور ما باز شود.
3ـ حال آموزش و پرورش ما خوب نیست، چون بعضاً کسانی در صف مدعیان تخصص در تعلیم و تربیت قرار دارند و برای تعلیم و تربیت جامعه پرچم برافراشتهاند که جامعه آنها را متصف به فضل علمی و ادب نمیبیند و به آن ایمان نمیآورد. طبیعی است که مدرک و مرتبه علمی شاخص خوبی برای برخورداری از تخصص از جمله در تعلیم و تربیت نیست.
مقدمهی بازشناسی قلندران تربیتی از سرتراشیدگان عرصه تعلیم و تربیت، فراهم آوردن زمینهی اندیشهورزی تربیتی دور از تعارف و البته همراه با معیارهای اصیل «آزادی و آزادگی، اخلاق و منطق» است که برپایی حلقههای بزرگ و کوچک فهم و نقد آثار و نظرورزیهای روشمند و تجربیات عملی مجربان و . با معیارهای موصوف مصادیقی از آن است. دور از انتظار نیست که عاملان تربیتی که تشنه حرف حساب هستند، مشتقانه سراغ چنین دانش و دانشورزان محک خوردهای بروند. دانشکدههای علوم تربیتی نیز در این وضعیت زنده و زندهتر خواهند شد.
4- برای خوب شدن حال آموزش و پرورش، باید به سهم خانوادهها و رسانه و مردم و . هم التفات کرد که تفصیلش مجال دیگری میطلبد.
***
انشاله که در چله دوم انقلاب اسلامی، متخصصان شایسته (اعم از کهنه و تازه) دلسوزانه با درسآموزی از خطاها و آسیبهای تربیتی چله اول، آموزش و پرورش را به جایگاه متعالی خودش میرسانند و طبیعتاً در این راه باید از موانعی اجرایی و فکری و برچسبهای نچسب گذشت.
@hematifar
درباره این سایت